ای دوست مبادا گره ازقلب شکسته ام بگشایی
کین قلب شکسته ی مردم گریز
عمریست به انتظارنشسته است
و در خلوت تلخ خود نجوا کنان
مرور میکند اسرار درونش را
ای دوست مبادا گره از قلب شکسته ام بگشایی
کین کیسه ی خونبار نوید میدهد تو را
فصل شکفتن را
مرگ نخوت زمستان را
تا که انتظار به پایان رسد روزی
و بهار گره گشای
این ضرب بد اهنگ گردد
بی قرارم از غیبت بهار
دلتنگم از روزگار
خوش به حال بهار/خوش به حال بهار....
(مهرداد)
سلام مهرداد عزیز...
عمر وقتیکه به انتظار مینشیند
ارجمند ترین مسافر از راه نرسیده اش دوست داشتن است
برای چشم های زلیخا بهار رخسارهء یوسف شکفتن دگر باره اش را تضمین میکند ...
مهرداد عزیز هرگز مبادا که بهار از یادش ببرد تو را و دلتنگ بودنت را.....
سپهر عزیز سلام شما بهتر میدانید بهار تازه گم شده ام چیست...روزگارت بهاری باد.
زمان بارش باران دلم از غربت خورشید میگیرد
و روز افتابی هم دلم بیتاب ابری تلخ بارانزاست
خدایا من بدنبال چه میگردم
به امید رسیدن بهار و گشایش گره های قلب بی قرار !
با تشکر از سهبای عزیز...